بسم رب الشهدا


کلاس درس :عرفان


استاد: شهیدعباس بابایی

 

درس اول :عاشورا روز حسین است

 

 پرچمدار حق

وای دارم دیوووونه می شم 

قلم من ضعیف و عظمت این مرد خارج ازحد تصور من 

هرچی بیشتر بهش فکر می کنم بیشتر و بیشتر به شباهت های عباس بابایی و عباس حسینی و خاندان حسینی پی می برم

باور کنید اغراق نمی کنم 

اغراق  نمی کنم اغراق نمی کنم

از کجا بگم از کجا شروع کنم ؟؟؟؟؟؟!!!!!

از پایانش بگم که  چطور  عباس بابایی رو قربانی  خدا کرد در روز عید قربان 

که چطور داشت در طواف خانه خدا تعزیه مسلم را زمزمه می کرد و روحش رو به  پرواز در می آورد 

که چونان حسینی که جامه سفید احرام از  تن در آورد و جامه گلگون شهادت به تن کرد و  با خونش 

جاده سعادت رو برای ما  گمشده ها نشانه گذاری کرد.

ملیحه گفت :من رو به زیارت خانه کعبه فرستادی و خود دیدار صاحبخانه رفتی !!!!!!!

و یا از آغازش باید بگم ؟!

شهیدان زنده اند 

این جمله یعنی چی ؟؟؟؟

چرا باید درست زمانی که شهید عباس بابایی بعد از سالها   شهادت و مردن در ذهن و یاد خاطرات مردم باید دوباره  با شوق پرواز زنده بشه 

و همانا  با این  تولد دوباره اش  شوق پرواز را در روح های مرده من و تو زنده کنه


نه دیگه از   پایان  عباس حرفی نمی زنم چرا که عباس همش زنده است همش جاری است 

آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری

نام و مرام و روزت با  علمدار کربلا  پیوند خورده است عباس بابایی

وتعز من تشاء وتذل من تشاء

تورا خداوند عزیز کرده 

چه درس بزرگی به ما دادی 

تاسوعا و عاشورای حسینی روز تولد است .روز آغاز است .روز جدایی حق از باطل 

روز حیات و روز نفس کشیدن است 

تنها روزی ایست که ارزش نفس کشیدن داره 

اگر درک کنیم

کل یوم عاشورا و کل  ارض کربلا

عباس برگشتی  که چه برگشتنی 

برگشتی تا دوباره سلامی عرض کنی  و همه ما را با خود هم صدا کردی

مسلم سلامت می کند یا حسین

اللهم عجل لولیک الفرج 


همزمانی تاریخ شهدات با روز عید قربان سال ۱۳۶۶ و سالرزو تولد ۱۳۹۰ با تاسوعای حسینی (روز علمدار کربلا)همزمان با پخش سریال شوق پرواز (روایت زندگی عباس بابایی )وآغاز آشنایی ما با ایشان.